۞۞ تمنای وصال ۞۞ عمری گذشت و راه نبردم به کوی دوست०॰˛¸¸˛॰●●॰˛¸¸˛॰مجلس تمام گشت و ندیدم روی دوست
|
پيوند ها
پيوندهاي روزانه |
درباره پايگاه قنبرغلام مخصوص على عليه السلام بود و حجاج بن يوسف او را دستگير كرد و گفت تو بنده على بن ابيطالب هستى؟قنبر گفت من بنده خدا هستم و على هم ولينعمت من است.حجاج گفت از دين على تبرى و بيزارى بجوى قنبر گفت تو مرا راهنمائى كن بدينى كه بهتر از دين على باشد .
حجاج گفت حال كه از دين او تبرى نميجوئى پس هر گونه كشتن را اختيار ميكنى بگو تا ترا بدانقسم بقتل برسانم.قنبر گفت اختيار با خود تست بهر قسم كه تو مرا بكشى من هم ترا بهمان قسم (در روز قيامت) بقتل ميرسانم و بالاخره بدستور حجاج بشهادت رسيد.
از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه قنبر على عليه السلام را خيلى دوست داشت و موقعيكه حضرت از منزل خارج ميشد قنبر هم با شمشير پشت سر او بيرون ميشد يكشب على عليه السلام فرمود قنبر چرا پشت سر من ميآئى؟عرض كرد بجهت آنكه مبادا صدمهاى بوجود مبارك تو وارد شود فرمود تو از اهل آسمان مرا حراست ميكنى يا از اهل زمين؟عرض كرد بلكه از اهل زمين فرمود بدون اذن خدا اهل زمين نميتوانند بمن صدمهاى برسانند پس قنبر برگشت
نواي وبلاگ
آرشيو مطالب
موضوعات امکانات ديگر امکانات ديگر |
|